و چون به آنان گفته شود كه شما نيز همانند ديگر مردمان ايمان بياوريد، مىگويند: آيا ما نيز همانند بىخردان ايمان بياوريم؟ آگاه باشيد، كه آنان خود بيخردانند و نمىدانند
يا چون بارانى سخت در ظلمت همراه با رعد و برق از آسمان فرود آيد، تا مباد كه از بانگ صاعقه بميرند، انگشتان خويش در گوشها كنند. و خدا بر كافران احاطه دارد
نزديك باشد كه برق ديدگانشان را نابينا سازد، هر گاه كه بردَمد چند گامى برمىدارند، و چون خاموش شود، از رفتن بازايستند. اگر خدا مىخواست، گوشهاشان را كر و چشمانشان را كور مىساخت، كه او بر هر كارى تواناست
آن خداوندى كه زمين را چون فراشى بگسترد، و آسمان را چون بنايى بيفراشت، و از آسمان آبى فرستاد، و بدان آب براى روزى شما از زمين هر گونه ثمرهاى برويانيد، و خود مىدانيد كه نبايد براى خدا همتايانى قرار دهيد
به آنان كه ايمان آوردهاند، و كارهاى شايسته كردهاند، بشارت ده كه برايشان بهشتهايى است كه در آن نهرها جارى است. و هر گاه كه از ميوههاى آن برخوردار شوند گويند: پيش از اين، در دنيا، از چنين ميوههايى برخوردار شده بوديم، كه اين ميوهها شبيه به يكديگرند. و نيز در آنجا همسرانى پاكيزه دارند و در آنجا جاودانه باشند
خدا ابايى ندارد كه به پشه و كمتر از آن مثل بزند. آنان كه ايمان آوردهاند مىدانند كه آن مثل درست و از جانب پروردگار آنهاست. و امّا كافران مىگويند كه خدا از اين مثل چه مىخواسته است؟ بسيارى را بدان گمراه مىكند و بسيارى را هدايت. امّا تنها فاسقان را گمراه مى كند
و چون پروردگارت به فرشتگان گفت: من در زمين خليفهاى مى آفرينم، گفتند: آيا كسى را مىآفرينى كه در آنجا فساد كند و خونها بريزد، و حال آنكه ما به ستايش تو تسبيح مىگوييم و تو را تقديس مى كنيم؟ گفت: من آن دانم كه شما نمىدانيد
گفت: اى آدم، آنها را از نامهايشان آگاه كن. چون از آن نامها آگاهشان كرد، خدا گفت: آيا به شما نگفتم كه من نهان آسمانها و زمين را مىدانم، و بر آنچه آشكار مىكنيد و پنهان مىداشتيد آگاهم؟
و گفتيم: اى آدم، خود و زنت در بهشت جاى گيريد. و هر چه خواهيد، و هر جا كه خواهيد، از ثمرات آن به خوشى بخوريد. و به اين درخت نزديك مشويد، كه به زمرۀ ستمكاران درآييد
پس شيطان آن دو را به خطا واداشت، و از بهشتى كه در آن بودند بيرون راند. گفتيم: پايين رويد، برخى دشمن برخى ديگر، و قرارگاه و جاى برخوردارى شما تا روز قيامت در زمين باشد
و به آنچه نازل كردهام و كتاب شما را تصديق مىكند ايمان بياوريد، و از نخستين كسانى كه انكارش مىكنند مباشيد. و آيات مرا به بهاى اندك مفروشيد و از من بيمناك باشيد
و به ياد آريد آن گاه كه شما را از فرعونيان رهانيديم: شما را شكنجههاى سخت مىكردند، پسرانتان را مىكشتند و زنانتان را زنده مى گذاشتند. و در اين آزمونى بزرگ از سوى پروردگارتان بود
و آن هنگام را كه موسى به قوم خود گفت: اى قوم من، شما بدان سبب كه گوساله را پرستيديد بر خود ستم روا داشتيد؛ اينك به درگاه آفريدگارتان توبه كنيد و يكديگر را بكشيد، كه چنين كارى در نزد آفريدگارتان ستودهتر است. پس خدا توبۀ شما را بپذيرفت، زيرا توبهپذير و مهربان است
و ابر را سايبانتان گردانيديم و برايتان مَنّ و سَلوى فرستاديم: بخوريد از اين چيزهاى پاكيزه كه شما را روزى دادهايم. و آنان بر ما ستم نكردند، بلكه بر خود ستم مىكردند
و به ياد آريد آن زمان را كه به شما گفتيم: به اين قريه درآييد و از نعمتهاى آن هر چه و هر جا كه خواسته باشيد به فراوانى بخوريد. ولى سجدهكنان از دروازه داخل شويد و بگوييد: بار گناه از ما فرو نه. تا خطاهاى شما را بيامرزيم و به پاداش نيكوكاران بيفزاييم
و به ياد آريد آن گاه را كه موسى براى قوم خود آب خواست. گفتيم: عصايت را بر آن سنگ بزن. پس دوازده چشمه از آن بگشاد. هر گروهى آبشخور خود را بدانست. از روزى خدا بخوريد و بياشاميد و در روى زمين به فساد سركشى مكنيد
و آن گاه را كه گفتيد: اى موسى، ما بر يك نوع طعام نتوانيم ساخت، از پروردگارت بخواه تا براى ما از آنچه از زمين مىرويد چون سبزى و خيار و سير و عدس و پياز بروياند. موسى گفت: آيا مىخواهيد آنچه را كه برتر است به آنچه فروتر است بدل كنيد؟ به شهرى باز گرديد كه در آنجا هر چه خواهيد به شما بدهند. مقرر شد بر آنها خوارى و بيچارگى و با خشم خدا قرين شدند. و اين بدان سبب بود كه به آيات خدا كافر شدند و پيامبران را به ناحق كشتند و نافرمانى كردند و تجاوز ورزيدند
كسانى كه ايمان آوردند و كسانى كه آيين يهودان و ترسايان و صابئان را برگزيدند، اگر به خدا و روز بازپسين ايمان داشته باشند و كارى شايسته كنند، خدا به آنها پاداش نيك مىدهد و نه بيمناك مى شوند و نه محزون
و به ياد آريد آن زمان را كه با شما پيمان بستيم و كوه طور را بر فراز سرتان بداشتيم. آنچه را كه به شما دادهايم با اطمينان بگيريد و آنچه را كه در آن است به خاطر بسپاريد. باشد كه پرهيزگار شويد
و به ياد آريد آن هنگام را كه موسى به قوم خود گفت: خدا فرمان مى دهد كه گاوى را بكشيد. گفتند: آيا ما را به ريشخند مىگيرى؟ گفت: به خدا پناه مىبرم اگر از نادانان باشم
گفتند: براى ما پروردگارت را بخوان تا بيان كند كه آن چگونه گاوى است؟ گفت: مىگويد: گاوى است نه سخت پير و از كارافتاده، نه جوان و كارناكرده، ميانسال. اكنون بكنيد آنچه شما را مىفرمايند
گفت: مىگويد: از آن گاوان نيست كه رام باشد و زمين را شخم زند و كِشته را آب دهد. بىعيب است و يك رنگ. گفتند: اكنون حقيقت را گفتى. پس آن را كشتند، هر چند كه نزديك بود كه از آن كار سرباز زنند
سپس گفتيم: پارهاى از آن را بر آن كشته بزنيد. خدا مردگان را اينچنين زنده مىسازد، و نشانههاى قدرت خويش را اينچنين به شما مى نماياند، باشد كه به عقل دريابيد
پس از آن دلهاى شما چون سنگ، سخت گرديد، حتى سختتر از سنگ كه از سنگ گاه جويها روان شود، و چون شكافته شود آب از آن بيرون جهد، و گاه از ترس خدا از فراز به نشيب فرو غلتد، و خدا از آنچه مىكنيد غافل نيست
آيا طمع مىداريد كه به شما ايمان بياورند، و حال آنكه گروهى از ايشان كلام خدا را مىشنيدند و با آنكه حقيقت آن را مىيافتند تحريفش مىكردند و از كار خويش آگاه بودند؟
و چون با مؤمنان ديدار كنند، گويند: ما هم ايمان آوردهايم. و چون با يكديگر خلوت كنند، گويند: آيا با آنان از دانشى كه خدا به شما ارزانى داشته سخن مىگوييد، تا به يارى آن در نزد پروردگارتان بر شما حجت آرند؟ آيا به عقل در نمىيابيد؟
پس واى بر آنهايى كه كتاب را خود به دست خود مىنويسند، و تا سودى اندك برند، مىگويند كه از جانب خدا نازل شده. پس واى بر آنها بدانچه نوشتند و واى بر آنها از سودى كه مىبرند
و گفتند: آتش جز چند روزى ما را نسوزاند. بگو: آيا با خدا چنين پيمانى بستهايد، تا او خلاف پيمان خود نكند؟ يا آنكه از روى نادانى چنين نسبتى به خدا مىدهيد؟
به ياد آريد آن هنگام را كه از بنى اسرائيل پيمان گرفتيم كه جز خدا را نپرستيد و به پدر و مادر و خويشاوندان آن و يتيمان و درويشان نيكى كنيد و به مردمان سخن نيك گوييد و نماز بخوانيد و زكات بدهيد. ولى جز اندكى از شما، پشت كرديد و شماييد روىگردانندگان
پس شما چنين جماعتى هستيد كه يكديگر را مىكشيد و گروهى از خود را از خانمانشان آواره مىكنيد و بر ضد آنها به گناه و بيداد به همدستى يكديگر برمىگزيند خيزيد و اگر به اسارت شما درآيند در برابر آزاديشان فديه مىگيريد و حال آنكه بيرون راندنشان بر شما حرام بود. آيا به بعضى از كتاب ايمان مىآوريد و بعض ديگر را انكار مى كنيد؟ پاداش كسى كه چنين كند در دنيا جز خوارى نيست و در روز قيامت به سختترين وجهى شكنجه مىشود و خدا از آنچه مىكنيد غافل نيست
به تحقيق موسى را كتاب داديم و از پى او پيامبران فرستاديم. و به عيسى بن مريم دليلهاى روشن عنايت كرديم و او را به روح القدس تأييد نموديم. و هر گاه پيامبرى آمد و چيزهايى آورد كه پسند نفس شما نبود سركشى كرديد، و گروهى را دروغگو خوانديد و گروهى را كشتيد
و چون ايشان را از جانب خدا كتابى آمد، و او را شناختند، هر چند كتابشان را هم تصديق كرده بود، و با آنكه زان پيش خواستار پيروزى بر كافران بودند، به او ايمان نياوردند، كه لعنت خدا بر كافران باد
با خود، بد معاملهاى كردند آن گاه كه از حسد به كتاب خدا كافر شدند و از اينكه خدا فضل و كرم خويش را به هر كس از بندگان خود كه بخواهد ارزانى مىدارد حسد بردند و قرين خشمى افزون بر خشم ديگر شدند، و كافران را عذابى است خواركننده
و چون به آنها گفته شود كه به آنچه خدا نازل كرده است ايمان بياوريد، مىگويند: ما به آنچه بر خودمان نازل شده است ايمان مى آوريم. و به غير آن هر چند با حقيقت همراه باشد و كتابشان را هم تصديق كند، ايمان نمىآورند. بگو: اگر شما ايمان آورده بوديد، از چه روى پيامبران خدا را پيش از اين مىكشتيد؟
و با شما پيمان بستيم و كوه طور را بر فراز سرتان بداشتيم. اكنون آنچه را كه برايتان فرستادهايم با ايمان استوار بگيريد و كلام خدا را بشنويد. گفتند: شنيديم و به كار نخواهيم بست. بر اثر كفرشان عشق گوساله در دلشان جاى گرفت. بگو: اگر بدانچه مىگوييد باور داريد، باورتان شما را به بدكارى وا مىدارد
آنان را از مردم ديگر، حتى مشركان، به زندگى اين جهانى حريصتر خواهى يافت و بعضى از كافران دوست دارند كه هزار سال در اين دنيا زيست كنند؛ و اين عمر دراز عذاب خدا را از آنان دور نخواهد ساخت، كه خدا به اعمالشان بيناست
به آنان كه با جبريل دشمنى مىورزند، بگو: اوست كه اين آيات را به فرمان خدا بر دل تو نازل كرده است تا كتابهاى ديگر آسمانى را تصديق كند و براى مؤمنانرهنمون و بشارت باشد
و از افسونى كه ديوها به روزگار پادشاهى سليمان مىخواندند پيروى كردند، و سليمان كافر نبود، ولى ديوها كه مردم را جادوگرى مىآموختند كافر بودند. و نيز آن افسون كه بر آن دو فرشته، هاروت و ماروت، در بابل نازل شد، در حالى كه آن دو به هر كس كه جادوگرى مى آموختند مىگفتند: كار ما فتنه است، مباد كافر شوى. و مردم از آن دو جادوهايى مىآموختند كه مىتوانستند ميان زن و شوى جدايى افكنند و آنان جز به فرمان خدا به كسى زيانى نمىرسانيدند و آنچه مردم مىآموختند به آنها زيان مىرسانيد، نه سود. و خود مى دانستند كه خريداران آن جادو را در آخرت بهرهاى نيست. خود را به بد چيزى فروختند، اگر مىدانستند
از ميان اهل كتاب آنان كه كافر شدند، و نيز مشركان، دوست نمىدارند كه از جانب پروردگار به شما خيرى برسد. و حال آنكه خدا هر كس را كه بخواهد به بخشايش خويش مخصوص مىدارد. خدا صاحب فضلى بزرگ است
آيا مىخواهيد از پيامبر خود چيزى بپرسيد، هم چنان كه قوم موسى پيش از اين از موسى پرسيده بودند؟ آن كس كه كفر را به جاى ايمان برگزيند، چون كسى است كه راه راست را گم كرده باشد
بسيارى از اهل كتاب با آنكه حقيقت بر آنها آشكار شده، از روى حسد، دوست دارند شما را پس از ايمان آوردنتان به كفر بازگردانند. عفو كنيد و گذشت كنيد، تا خدا فرمانش را بياورد، كه او بر هر كارى تواناست
با آنكه كتاب خدا را مىخوانند، يهودان گفتند كه ترسايان بر حق نيند و ترسايان گفتند كه يهودان بر حق نيند. همچنين آنها كه ناآگاهند سخنى چون سخن آنان گويند. خدا در روز قيامت دربارۀ آنچه در آن اختلاف مىكنند، ميانشان حكم خواهد كرد
كيست ستمكارتر از آنكه نگذاشت كه نام خدا در مسجدهاى خدا برده شود، و در ويران ساختن آنها كوشيد؟ روا نيست در آن مسجدها جز بيمناك و ترسان داخل شوند و نصيبشان در دنيا خوارى و در آخرت عذابى بزرگ است
نادانان گفتند: چرا خدا با ما سخن نمىگويد؟ يا معجزهاى بر ما نمىآيد؟ پيشينيانشان نيز چنين سخنانى مىگفتند. دلهايشان همانند يكديگر است. ما براى آنان كه به يقين رسيدهاند، آيات را بيان كردهايم
يهودان و ترسايان از تو خشنود نمىشوند، تا به آيينشان گردن نهى. بگو: هدايت، هدايتى است كه از جانب خدا باشد. اگر از آن پس كه خدا تو را آگاه كرده است از خواستۀ آنها پيروى كنى، هيچ ياور و مددكارى از جانب او نخواهى داشت
و پروردگار ابراهيم او را به كارى چند بيازمود و ابراهيم آن كارها را به تمامى به انجام رسانيد. خدا گفت: من تو را پيشواى مردم گردانيدم. گفت: فرزندانم را هم؟ گفت: پيمان من ستمكاران را در بر نگيرد
و كعبه را جايگاه اجتماع و مكان امن مردم ساختيم. مقام ابراهيم را نمازگاه خويش گيريد. ما ابراهيم و اسماعيل را فرمان داديم: خانۀ مرا براى طوافكنندگان و مقيمان و راكعان و ساجدان پاكيزه داريد
و ابراهيم گفت: اى پروردگار من، اين شهر را جاى امنى گردان و از مردمش آنان را كه به خدا و روز قيامت ايمان دارند، از هر ثمره روزى ساز. گفت: هر كس كه كافر شد او را اندك برخوردارى دهم، سپس به عذاب آتش دچارش گردانم، كه بد سرانجامى است
اى پروردگار ما، ما را فرمانبردار خويش ساز و نيز فرزندان ما را فرمانبردار خويش گردان، و مناسكمان را به ما بياموز، و توبۀ ما بپذير كه تو توبهپذيرنده و مهربان هستى
اى پروردگار ما، از ميانشان پيامبرى بر آنها مبعوث گردان تا آيات تو را برايشان بخواند و به آنها كتاب و حكمت بياموزد و آنها را پاكيزه سازد و تو پيروزمند و حكيم هستى
ابراهيم به فرزندان خود وصيّت كرد كه در برابر خدا تسليم شوند. و يعقوب به فرزندان خود گفت: اى فرزندان من، خدا براى شما اين دين را برگزيده است، مباد بميريد بى آنكه بدان گردن نهاده باشيد
آيا شما حاضر بوديد، آن گاه كه مرگ يعقوب فرا رسيد و به فرزندانش گفت: پس از من چه چيز را مىپرستيد؟ گفتند: خداى تو و خداى نياكان تو ابراهيم و اسماعيل و اسحاق را به يكتايى خواهيم پرستيد و در برابر او تسليم هستيم
آنها امّتهايى بودهاند كه اكنون درگذشتهاند. آنچه كرده بودند از آنِ آنهاست و آنچه شما كنيد از آنِ شماست و شما را از اعمالى كه آنها مى كردهاند نمىپرسند
بگوييد: ما به خدا و آياتى كه بر ما نازل شده و نيز آنچه بر ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و سبطها نازل آمده و نيز آنچه به موسى و عيسى فرستاده شده و آنچه بر پيامبران ديگر از جانب پروردگارشان آمده است، ايمان آوردهايم. ميان هيچ يك از پيامبران فرقى نمىنهيم و همه در برابر خدا تسليم هستيم
اگر به آنچه شما ايمان آوردهايد، آنان نيز ايمان بياورند، هدايت يافتهاند. امّا اگر روى برتافتند، پس با تو سرِ خلاف دارند و در برابر آنها خدا تو را كافى است كه او شنوا و داناست
آيا مىگوييد كه ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و سبطها يهودى يا نصرانى بودند؟ بگو: آيا شما آگاه تريد يا خدا؟ ستمكارتر از كسى كه گواهى خود را از خدا پنهان مىكند كيست؟ و خداوند از كارهايى كه مىكنيد غافل نيست
از مردم، آنان كه كم خردند، خواهند گفت: چه چيز آنها را از قبلهاى كه رو به روى آن مىايستادند برگردانيد؟ بگو: مشرق و مغرب از آن خداست و خدا هر كس را كه بخواهد به راه راست هدايت مى كند
آرى چنين است كه شما را بهترين امّتها گردانيديم تا بر مردمان گواه باشيد و پيامبر بر شما گواه باشد. و آن قبلهاى را كه رو به روى آن مىايستادى دگرگون نكرديم، جز بدان سبب كه آنان را كه از پيامبر پيروى مىكنند از آنان كه مخالفت مىورزند بازشناسيم. هر چند كه اين امر جز بر هدايتيافتگان دشوار مىنمود. خدا ايمان شما را تباه نمىكند، او بر مردمان مهربان و بخشايندۀ است
نگريستنت را به اطراف آسمان مىبينيم. تو را به سوى قبلهاى كه مىپسندى مىگردانيم. پس روى به جانب مسجد الحرام كن. و هر جا كه باشيد روى بدان جانب كنيد. اهل كتاب مىدانند كه اين دگرگونى به حق و از جانب پروردگارشان بوده است. و خدا از آنچه مىكنيد غافل نيست
براى اهل كتاب هر برهان و نشانهاى كه بياورى از قبلۀ تو پيروى نخواهند كرد، و تو نيز از قبلۀ آنها پيروى نمىكنى، و آنها هم خود پيرو قبلۀ يكديگر نخواهند بود. هر گاه پس از آگاهى، پى خواهشهاى ايشان بروى، از ستمكاران خواهى بود
از هر جاى كه بيرون شوى روى خويش به جانب مسجد الحرام كن. و هر جا كه باشيد روى بدان سوى كنيد تا هيچ كس را، جز ستمكاران، با شما مجادلهاى نباشد. از ايشان مترسيد، از من بترسيد تا نعمت خويش بر شما تمام كنم، باشد كه هدايت شويد
هم چنان كه پيامبرى از خود شما را بر شما فرستاديم تا آيات ما را برايتان بخواند و شما را پاكيزه گرداند و كتاب و حكمت آموزد و آنچه را كه نمىدانستيد به شما ياد دهد
صفا و مروه از شعاير خداست. پس كسانى كه حجّ خانه را به جاى مىآورند يا عُمره مىگزارند، اگر بر آن دو كوه طواف كنند مرتكب گناهى نشدهاند. پس هر كه كار نيكى را به رغبت انجام دهد بداند كه خدا شكر گزارندهاى داناست
در آفرينش آسمانها و زمين، و در آمد و شد شب و روز، و در كشتيهايى كه در دريا مىروند و مايۀ سود مردمند، و در بارانى كه خدا از آسمان فرو مىفرستد تا زمين مرده را بدان زنده سازد و جنبندگان را در آن پراكنده كند، و در حركت بادها، و ابرهاى مسخّر ميان زمين و آسمان؛ براى خردمندانى كه در مىيابند نشانه هاست
بعضى از مردم خدا را همتايانى اختيار مىكنند و آنها را چنان دوست مىدارند كه خدا را. ولى آنان كه ايمان آوردهاند خدا را بيشتر دوست مىدارند. و آن گاه كه اين ستم پيشگان عذاب را ببينند دريابند كه همۀ قدرت از آن خداست. هر آينه خدا به سختى عقوبت مىكند
و آن پيروان گويند: كاش بار ديگر بازمىگشتيم، تا آن چنان كه از ما بيزارى جستهاند از آنها بيزارى مىجستيم. خداوند كردارهايشان را اينچنين مايۀ حسرتشان سازد و آنان از آتش رهايى نيابند
چون به ايشان گفته شود كه از آنچه خدا نازل كرده است پيروى كنيد، گويند: نه، ما به همان راهى مىرويم كه پدرانمان مىرفتند. حتى اگر پدرانشان بىخرد و گمراه بودهاند
جز اين نيست كه مردار را و خون را و گوشت خوك را و آنچه را كه به هنگام ذبح نام غير خدا بر آن بخوانند، بر شما حرام كرد. اما كسى كه ناچار شود هر گاه كه بىميلى جويد و از حد نگذراند، گناهى مرتكب نشده است، كه خدا آمرزنده و بخشاينده است
آنان كه كتابى را كه خدا نازل كرده است پنهان مىدارند، تا بهاى اندكى بستانند، شكمهاى خود را جز از آتش انباشته نمىسازند. و خدا در روز قيامت با آنها سخن نگويد و پاكشان نسازد و بهرۀ آنها عذابى دردآور است
نيكى آن نيست كه روى خود به جانب مشرق و مغرب كنيد، بلكه نيكوكار كسى است كه به خدا و روز بازپسين و فرشتگان و كتاب خدا و پيامبران ايمان آورد. و مال خود را، با آنكه دوستش دارد، به خويشاوندان و يتيمان و درماندگان و مسافران و گدايان و دربندماندگان ببخشد. و نماز بگزارد و زكات بدهد. و نيز كسانى هستند كه چون عهدى مىبندند بدان وفا مىكنند. و آنان كه در بينوايى و بيمارى و به هنگام جنگ صبر مىكنند، اينان راستگويان و پرهيزگارانند
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، دربارۀ كشتگان بر شما قصاص مقرر شد: آزاد در برابر آزاد و بنده در برابر بنده و زن در برابر زن. پس هر كس كه از جانب برادر خود عفو گردد بايد كه با خشنودى از پى اداى خونبها رود و آن را به وجهى نيكو بدو پردازد. اين حكم، تخفيف و رحمتى است از جانب پروردگارتان و هر كه از آن سرباز زند، بهرۀ او عذابى است دردآور
هر گاه بيم آن رود كه وصيت كنندهاى در وصيت خويش دستخوش ستم يا گناهى شده باشد، اگر كسى به اصلاح ميان آنان پردازد، مرتكب گناهى نشده است، كه خدا آمرزنده و مهربان است
روزهايى معدود. هر كس كه از شما بيمار يا در سفر باشد، به همان تعداد از روزهاى ديگر روزه بدارد. و آنان كه توانايى آن ندارند، هر روز را به اطعام مسكينى باز خرند. و هر كه به رغبت در آن بيفزايد، برايش بهتر است و اگر مىخواهيد بدانيد، بهتر آن است كه خود روزه بداريد
ماه رمضان، كه در آن براى راهنمايى مردم و بيان راه روشن هدايت و جدا ساختن حق از باطل، قرآن نازل شده است. پس هر كس كه اين ماه را دريابد، بايد كه در آن روزه بدارد. و هر كس كه بيمار يا در سفر باشد، به همان تعداد از روزهاى ديگر. خدا براى شما خواستار آسايش است نه سختى و تا آن شمار را كامل سازيد. و خدا را بدان سبب كه راهنماييتان كرده است به بزرگى ياد كنيد و سپاس گوييد
چون بندگان من دربارۀ من از تو بپرسند، بگو كه من نزديكم و به نداى كسى كه مرا بخواند پاسخ مىدهم. پس به نداى من پاسخ دهند و به من ايمان آورند تا راه راست يابند
همبسترى با زنانتان در شب ماه روزه بر شما حلال شد. آنها پوشش شمايند و شما پوشش آنهاييد. خدا مىدانست كه شما به خويشتن خيانت مىورزيد، پس توبۀ شما را بپذيرفت و شما را عفو كرد. اكنون با آنها همبستر شويد و آنچه را كه خدا بر شما مقرر گردانيده است انجام دهيد، و بخوريد و بياشاميد تا رشتۀ روشن صبحدم در تاريكى شب آشكار شود. و روزه را به شب برسانيد. و چون در مسجد اعتكاف كنيد، با زنان همبستر مشويد. اينها حدود فرمان خداست، بدان نزديك مشويد. خدا آيات خود را اينچنين بيان مىكند، باشد كه به پرهيزگارى برسند
از تو دربارۀ هلالهاى ماه مىپرسند، بگو: براى آن است كه مردم وقت كارهاى خويش و زمان حجّ را بشناسند. و پسنديده نيست كه از پشت خانهها به آنها داخل شويد، ولى پسنديده راه كسانى است كه پروا مىكنند و از درها به خانهها درآييد و از خدا بترسيد تا رستگار شويد
هر جا كه آنها را بيابيد بكشيد و از آنجا كه شما را راندهاند، برانيدشان، كه فتنه از قتل بدتر است. و در مسجد الحرام با آنها مجنگيد، مگر آنكه با شما بجنگند. و چون با شما جنگيدند بكشيدشان، كه اين است پاداش كافران
اين ماه حرام در مقابل آن ماه حرام و شكستن ماههاى حرام را قصاص است. پس هر كس بر شما تعدى كند. به همان اندازۀ تعدىاش بر او تعدى كنيد و از خدا بترسيد و بدانيد كه او با پرهيزگاران است
حج و عمره را براى خدا كامل به جاى آريد. و اگر شما را از حج بازداشتند، آن قدر كه ميسّر است قربانى كنيد و سر متراشيد تا قربانى شما به قربانگاهش برسد. اگر يكى از شما بيمار يا در سرش آزارى بود به عنوان فديه روزه بدارد يا صدقه دهد يا قربانى كند. و چون ايمن شويد، هر كه از عمرۀ تمتّع به حج باز آيد، آن قدر كه او را ميسّر است قربانى كند. و هر كه را قربانى ميسّر نشد سه روز در حج روزه بدارد و هفت روز چون از حج باز گردد، تا ده روز كامل شود. و اين حكم براى كسى است كه از مردم مكه نباشد. از خدا بترسيد و بدانيد كه خدا به سختى عقوبت مىكند
حج در ماههاى معيّنى است. هر كه در آن ماهها اين فريضه را ادا كند بايد كه در اثناى آن جماع نكند و فسقى از او سر نزند و مجادله نكند. هر كار نيكى كه انجام مىدهيد خدا از آن آگاه است. و توشه برداريد، كه بهترين توشهها پرهيزگارى است. اى خردمندان، از من بترسيد
اگر به هنگام حج طالب روزى خدا باشيد، مرتكب گناهى نشدهايد، و چون از عرفات بازگشتيد خدا را در مشعر الحرام ياد كنيد، از آن رو كه شما را هدايت كرده، در حالى كه پيش از آن گمراه بودهايد
چون مناسكتان را به جاى آورديد، هم چنان كه پدران خويش را ياد مىكرديد - حتى بيشتر از آن - خداى را ياد كنيد. برخى از مردم مىگويند: اى پروردگار ما، ما را در دنيا چيزى بخش. اينان را در آخرت نصيبى نيست
خداوند را در روزهايى چند ياد كنيد، و هر كه در دو روز شتاب كند، مرتكب گناهى نشده است. هر پرهيزگارى هم كه تأخير كند گناهى نكرده است. از خدا بترسيد و بدانيد كه همگان به پيشگاه وى گِرد مىآييد
در اين دنيا كسى است از مردم كه خدا را به درستى اعتقاد خويش گواه مىگيرد و تو را سخنش دربارۀ زندگى اين دنيا به شگفت مىدارد، در حالى كه كينهتوزترين دشمنان است
براى كافران زندگى اين جهانى آراسته شده است و مؤمنان را به ريشخند مىگيرند. آنان كه از خدا مىترسند در روز قيامت بر فراز كافران هستند، و خدا هر كس را كه بخواهد بىحساب روزى مىدهد
مردم يك امّت بودند، پس خدا پيامبران بشارتدهنده و ترساننده را بفرستاد، و بر آنها كتاب بر حق نازل كرد تا آن كتاب در آنچه مردم اختلاف دارند ميانشان حكم كند، ولى جز كسانى كه كتاب بر آنها نازل شده و حجّتها آشكار گشته بود از روى حسدى كه نسبت به هم مى ورزيدند در آن اختلاف نكردند. و خدا مؤمنان را به ارادۀ خود در آن حقيقتى كه اختلاف مىكردند راه نمود، كه خدا هر كس را كه بخواهد به راه راست هدايت مىكند
مىپنداريد كه به بهشت خواهيد رفت؟ و هنوز آنچه بر سر پيشينيان شما آمده، بر سر شما نيامده؟ به ايشان سختى و رنج رسيد و متزلزل شدند، تا آنجا كه پيامبر و مؤمنانى كه با او بودند، گفتند: پس يارى خدا كى خواهد رسيد؟ بدان كه يارى خدا نزديك است
از تو مىپرسند كه چه انفاق كنند؟ بگو آنچه از مال خود انفاق مىكنيد، براى پدر و مادر و خويشاوندان و يتيمان و مسكينان و رهگذران باشد، و هر كار نيكى كه كنيد خدا به آن آگاه است
جنگ بر شما مقرر شد، در حالى كه آن را ناخوش داريد. شايد چيزى را ناخوش بداريد و در آن خير شما باشد و شايد چيزى را دوست داشته باشيد و برايتان ناپسند افتد. خدا مىداند و شما نمىدانيد
تو را از جنگ كردن در ماه حرام مىپرسند. بگو: جنگ كردن در آن ماه گناهى بزرگ است. اما بازداشتن مردم از راه حق و كافر شدن به او و مسجد الحرام و بيرون راندن مردمش از آنجا در نزد خداوند گناهى بزرگتر است، و شرك از قتل بزرگتر است. آنها با شما مىجنگند تا اگر بتوانند شما را از دينتان بازگردانند. از ميان شما آنها كه از دين خود بازگردند و كافر بميرند، اعمالشان در دنيا و آخرت تباه شده و جاودانه در جهنّم باشند
تو را از شراب و قمار مىپرسند. بگو: در آن دو گناهى بزرگ و سودهايى است براى مردم. و گناهشان از سودشان بيشتر است. و از تو مىپرسند، چه چيز انفاق كنند؟ بگو: آنچه افزون آيد. خدا آيات را اينچنين براى شما بيان مىكند، باشد كه در كار دنيا و آخرت بينديشيد
تو را از يتيمان مىپرسند. بگو: اصلاح حالشان بهتر است. و اگر با آنها آميزش مىكنيد چون برادران شما باشند. خداوند تبهكار را از نيكوكار بازمىشناسد و اگر خواهد بر شما سخت مىگيرد، كه پيروزمند و حكيم است
زنان مشركه را تا ايمان نياوردهاند به زنى مگيريد و كنيز مؤمنه بهتر از آزادزن مشركه است، هر چند شما را از او خوش آيد. و به مردان مشرك تا ايمان نياوردهاند زن مؤمنه مدهيد. و بندۀ مؤمن بهتر از مشرك است، هر چند شما را از او خوش آيد. اينان به سوى آتش دعوت مىكنند و خدا به جانب بهشت و آمرزش. و آيات خود را آشكار بيان مىكند، باشد كه بينديشند
تو را از حيض زنان مىپرسند. بگو: حيض رنجى است. پس در ايّام حيض از آنان دورى گزينيد و به آنها نزديك مشويد تا پاك گردند. و چون پاك شدند از آنجا كه خدا فرمان داده است با ايشان نزديكى كنيد. هر آينه خدا توبهكنندگان و پاكيزگان را دوست دارد
زنانتان كشتزار شما هستند. هر جا كه خواهيد به كشتزار خود درآييد. و براى خويش از پيش چيزى فرستيد و از خدا بترسيد و بدانيد كه به نزد او خواهيد شد. و مؤمنان را بشارت ده
بايد كه زنان مطلقه تا سه بار پاك شدن از شوهر كردن بازايستند. و اگر به خدا و روز قيامت ايمان دارند، روا نيست كه آنچه را كه خدا در رحم آنان آفريده است پنهان دارند. و در آن ايام اگر شوهرانشان قصد اصلاح داشته باشند به باز گرداندنشان سزاوارترند. و براى آنان حقوقى شايسته است همانند وظيفهاى كه بر عهدۀ آنهاست ولى مردان را بر زنان مرتبتى است. و خدا پيروزمند و حكيم است
اين طلاق دو بار است و از آن پس يا به نيكو وجهى نگه داشتن اوست يا به نيكو وجهى رهاساختنش. و حلال نيست كه از آنچه به زنان دادهايد چيزى بازستانيد مگر آنكه بدانند كه حدود خدا را رعايت نمى كنند. اما هر گاه دانستيد كه آن دو حدود خدا را رعايت نمىكنند اگر آن، خود را از شوى باز خرد، گناهى بر آن دو نيست. اينها حدود خدا است. از آن تجاوز مكنيد كه ستمكاران از حدود خدا تجاوز مى كنند
پس اگر باز زن را طلاق داد ديگر بر او حلال نيست، مگر آنكه به نكاح مردى ديگر درآيد؛ و هر گاه آن مرد آن را طلاق دهد، اگر مىدانند كه حدود خدا را رعايت مىكنند رجوعشان را گناهى نيست. اينها حدود خدا است كه براى مردمى دانا بيان مىكند
هر گاه زنان را طلاق داديد و مهلتشان سرآمد، يا آنان را به نيكو وجهى نگه داريد يا به نيكو وجهى رها سازيد. و، تا بر آنها زيان برسانيد يا ستم بكنيد نگاهشان مداريد. و هر كس كه چنين كند به خويشتن ستم كرده است. و آيات خدا را به ريشخند مگيريد و از نعمتى كه خدا به شما داده است و از آيات و حكمتى كه براى موعظۀ شما فرستاده است ياد كنيد و از خدا بترسيد و بدانيد كه او به همه چيز آگاه است
و چون زنان را طلاق داديد و مهلتشان سرآمد، مانع مشويد كه به نكاح همسران خود - هر گاه كه ميانشان رضايتى حاصل شده باشد - درآيند. كسى كه از شما به خداى و روز قيامت ايمان آورده باشد اينچنين پند گيرد. و اين شما را بهتر و به پاكى نزديكتر است. خدا مى داند و شما نمىدانيد
مادرانى كه مىخواهند شير دادن را به فرزندان خود كامل سازند، دو سال تمام شيرشان بدهند. خوراك و لباس آنان، به وجهى نيكو، بر عهدۀ صاحب فرزند است و هيچ كس بيش از قدرتش مكلّف نمى شود. نبايد هيچ مادرى به خاطر فرزندش زيانى ببيند و هيچ پدرى به خاطر فرزندش. و قيّم نيز چنين بر عهده دارد. و اگر پدر و مادر بخواهند با رضايت و مشاورت يكديگر فرزندشان را از شير بازگيرند مرتكب گناهى نشدهاند. و هر گاه بخواهيد كسى ديگر را به شير دادن فرزندتان برگماريد، اگر مزدى نيكو و در خورش بپردازيد گناهى نيست. از خدا بترسيد و بدانيد كه او به كارى كه مىكنيد بصير و بيناست
كسانى كه از شما بميرند و زنانى بر جاى گذارند، آن زنان بايد كهچهار ماه و ده روز انتظار كشند؛ و چون مدّتشان به سرآمد، اگر دربارۀ خويش كارى شايسته و در خور كنند، بر شما گناهى نيست، كه خدا به كارهايى كه مىكنيد آگاه است
و اگر به كنايت از آن زنان خواستگارى كنيد يا انديشۀ خود در دل نهان داريد، گناهى بر شما نيست. زيرا خدا مىداند كه از آنها به زودى ياد خواهيد كرد. ولى در نهان با آنان وعده منهيد، مگر آنكه به وجهى نيكو سخن گوييد؛ و آهنگ بستن نكاح مكنيد تا آن مدت به سر آيد، و بدانيد كه خدا به آنچه در دل داريد آگاه است. از او بترسيد و بدانيد كه او آمرزنده و بردبار است
اگر زنانى را كه با آنها نزديكى نكردهايد و مهرى برايشان مقرر نداشتهايد طلاق گوييد، گناهى نكردهايد. ولى آنها را به چيزى در خور بهرهمند سازيد: توانگر به قدر توانش و درويش به قدر توانش. اين كارى است شايستۀ نيكوكاران
اگر برايشان مهرى معين كردهايد و پيش از نزديكى طلاقشان مى گوييد، نصف آنچه مقرر كردهايد بپردازيد؛ مگر آنكه ايشان خود، يا كسى كه عقد نكاح به دست اوست، آن را ببخشد. و بخشيدن شما به پرهيزگارى نزديكتر است. و فضيلت را ميان خود فراموش مكنيد، كه خدا به كارهايى كه مىكنيد بيناست
مردانى از شما كه مىميرند و زنانى برجاى مىگذارند بايد كه دربارۀ زنان خود وصيت كنند كه هزينۀ آنها را به مدت يك سال بدهند و از خانه اخراجشان نكنند. پس اگر خود خارج شوند، در مورد تصميمى كه به نحو شايستهاى براى خود مىگيرند گناهى بر شما نيست. و خدا غالب و حكيم است
آيا آن هزاران تن را نديدهاى كه از بيم مرگ، از خانههاى خويش بيرون رفتند؟ سپس خدا به آنها گفت: بميريد. آن گاه همه را زنده ساخت. خدا به مردم نعمت مىدهد ولى بيشتر مردم شكر نعمت به جاى نمىآورند
آيا آن گروه از بنى اسرائيل را پس از موسى نديدى كه به يكى از پيامبران خود گفتند: براى ما پادشاهى نصب كن تا در راه خدا بجنگيم. گفت: نپنداريد كه اگر قتال بر شما مقرر شود از آن سرباز خواهيد زد؟ گفتند: چرا در راه خدا نجنگيم در حالى كه ما از سرزمينمان بيرون رانده شدهايم و از فرزندانمان جدا افتادهايم؟ و چون قتال بر آنها مقرر شد، جز اندكى، از آن روى برتافتند. خدا به ستمكاران آگاه است
پيغمبرشان به آنها گفت: خدا طالوت را پادشاه شما كرد. گفتند: چگونه او را بر ما پادشاهى باشد؟ ما سزاوارتر از او به پادشاهى هستيم و او را دارايى چندانى ندادهاند. گفت: خدا او را بر شما برگزيده است و به دانش و توان او بيفزوده است، و خدا پادشاهيش را به هر كه خواهد دهد كه خدا دربرگيرنده و داناست
پيغمبرشان گفت كه نشان پادشاهى او اين است كه تابوتى كه سكينۀ پروردگارتان و باقى ميراث خاندان موسى و خاندان هارون در آن است و فرشتگانش حمل مىكنند، نزد شما آيد. اگر مؤمن باشيد اين براى شما عبرتى است
چون طالوت سپاهش را به راه انداخت، گفت: خدا شما را به جوى آبى مىآزمايد: هر كه از آن بخورد از من نيست، و هر كه از آن نخورد يا تنها كفى بياشامد از من است. همه جز اندكى از آن نوشيدند. چون او و مؤمنانى كه همراهش بودند از نهر گذشتند، گفتند: امروز ما را توان جالوت و سپاهش نيست. آنانى كه مىدانستند كه با خدا ديدار خواهند كرد، گفتند: به خواست خدا چه بسا گروه اندكى كه بر گروه بسيارى غلبه كند، كه خدا با كسانى است كه پاى مىفشرند
پس به خواست خدا ايشان را بشكستند و داود جالوت را بكشت و خدا به او پادشاهى و حكمت داد، و آنچه مىخواست به او بياموخت. و اگر خدا بعضى از مردم را به وسيلۀ بعضى ديگر دفع نمىكرد، زمين تباه مى شد، ولى خدا بر جهانيان فضل و كرم خويش را ارزانى مىدارد
بعضى از اين پيامبران را بر بعضى ديگر برترى داديم. خدا با بعضى سخن گفت و بعضى را به درجاتى برافراشت. و به عيسى بن مريم معجزهها داديم و او را به روح القدس يارى كرديم. و اگر خدا مى خواست، مردمى كه بعد از آنها بودند، پس از آنكه حجتها بر آنان آشكار شده بود، با يكديگر قتال نمىكردند. ولى آنان اختلاف كردند: پارهاى مؤمن بودند و پارهاى كافر شدند. و اگر خدا مىخواست با هم قتال نمىكردند، ولى خدا هر چه خواهد مىكند
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، پيش از آنكه آن روز فرا رسد، كه نه در آن خريد و فروشى باشد و نه دوستى و شفاعتى، از آنچه به شما روزى دادهايم انفاق كنيد. و كافران خود ستمكارانند
اللّٰه خدايى است كه هيچ خدايى جز او نيست. زنده و پاينده است. نه خواب سبك او را فرا مىگيرد و نه خواب سنگين. از آنِ اوست هر چه در آسمانها و زمين است. چه كسى جز به اذن او، در نزد او شفاعت كند؟ آنچه را كه پيش رو و آنچه را كه پشت سرشان است مىداند و به علم او جز آنچه خود خواهد، احاطه نتوانند يافت. كرسى او آسمانها و زمين را در بر دارد. نگهدارى آنها، بر او دشوار نيست. او بلندپايه و بزرگ است
در دين هيچ اجبارى نيست. هدايت از گمراهى مشخص شده است. پس هر كس كه به طاغوت كفر ورزد و به خداى ايمان آورد، به چنان رشتۀ استوارى چنگ زده كه گسستنش نباشد. خدا شنوا و داناست
خدا ياور مؤمنان است. ايشان را از تاريكيها به روشنى مىبرد. ولى آنان كه كافر شدهاند طاغوت ياور آنهاست، كه آنها را از روشنى به تاريكيها مىكشد. اينان جهنميانند و همواره در آن خواهند بود
آن كسى را كه خدا به او پادشاهى ارزانى كرده بود نديدى كه با ابراهيم دربارۀ پروردگارش محاجّه مىكرد؟ آن گاه كه ابراهيم گفت: پروردگار من زنده مىكند و مىميراند. او گفت: من نيز زنده مىكنم و مى ميرانم. ابراهيم گفت: خدا خورشيد را از مشرق برمىآورد تو آن را از مغرب برآور. آن كافر حيران شد. زيرا خدا ستمكاران را هدايت نمى كند
يا مانند آن كس كه به دهى رسيد. دهى كه سقفهاى بناهايش فروريخته بود. گفت: از كجا خدا اين مردگان را زنده كند؟ خدا او را به مدت صد سال ميراند. آن گاه زندهاش كرد. و گفت: چه مدت در اينجا بودهاى؟ گفت: يك روز يا قسمتى از روز. گفت: نه، صد سال است كه در اينجا بودهاى. به طعام و آبت بنگر كه تغيير نكرده است، و به خرت بنگر، مىخواهيم تو را براى مردمان عبرتى گردانيم، بنگر كه استخوانها را چگونه به هم مىپيونديم و گوشت بر آن مىپوشانيم. چون قدرت خدا بر او آشكار شد، گفت: مىدانم كه خدا بر هر كارى تواناست
ابراهيم گفت: اى پروردگار من، به من بنماى كه مردگان را چگونه زنده مىسازى. گفت: آيا هنوز ايمان نياوردهاى؟ گفت: بلى، و لكن مى خواهم كه دلم آرام يابد. گفت: چهار پرنده برگير و گوشت آنها را به هم بياميز، و هر جزئى از آنها را بر كوهى بنه. پس آنها را فراخوان. شتابان نزد تو مىآيند، و بدان كه خدا پيروزمند و حكيم است
مثَل آنان كه مال خود را در راه خدا انفاق مىكنند، مثَل دانهاى است كه هفت خوشه برآورد و در هر خوشهاى صد دانه باشد. خدا پاداش هر كه را كه بخواهد، چند برابر مىكند. خدا گشايشدهنده و داناست
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، همانند آن كس كه اموال خود را از روى ريا و خودنمايى انفاق مىكند و به خدا و روز قيامت ايمان ندارد، صدقههاى خويش را به منّت نهادن و آزار رسانيدن باطل مكنيد. مثَل او مثَل سنگ صافى است كه بر روى آن خاك نشسته باشد. به ناگاه بارانى تند فرو بارد و آن سنگ را هم چنان كشت ناپذير باقى گذارد. چنين كسان از آنچه كردهاند سودى نمىبرند، كه خدا كافران را هدايت نمىكند
و مثَل كسانى كه اموال خويش را براى طلب رضاى خدا از روى يقين و اعتقاد انفاق مىكنند، مثَل بوستانى است بر تپهاى، كه بارانى تند، بر آن بارد و دو چندان ميوه دهد، و اگر نه بارانى تند كه نرم بارانى بر آن بارد. خدا به كارهاى شما بيناست
آيا از ميان شما كسى هست كه دوست داشته باشد كه او را بوستانى از خرما و انگور بوده باشد، و جويها در پاى درختانش جارى باشد، و هر گونه ميوهاى دهد، و خود پير شده و فرزندانى ناتوان داشته باشد، به ناگاه گرد بادى آتشناك در آن بوستان افتد و بسوزد؟ خدا آيات خود را براى شما اينچنين بيان مىكند، باشد كه بينديشيد
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، از دستاوردهاى نيكوى خويش و از آنچه برايتان از زمين رويانيدهايم انفاق كنيد، نه از چيزهاى ناپاك و بد، كه خود آنها را جز از روى اغماض نمىستانيد. و بدانيد كه خدا بىنياز و ستودنى است
هدايت يافتن آنان بر عهدۀ تو نيست، بلكه خداست كه هر كه را كه بخواهد هدايت مىكند. و هر مالى كه انفاق مىكنيد ثوابش از آن خود شماست و جز براى خشنودى خدا چيزى انفاق مكنيد و هر چه انفاق كنيد پاداش آن به شما مىرسد و بر شما ستم نخواهد شد
اين صدقات از آن بينوايانى است كه خود را در طاعت حق محصور كردهاند و در طلب قوت ناتوانند و آن چنان در پردۀ عفافند كه هر كه حال ايشان نداند پندارد كه از توانگرانند. آنان را از سيمايشان مىشناسى كه به اصرار از كسى چيزى نخواهند. و هر مالى كه انفاق مى كنيد خدا به آن آگاه است
آنان كه ربا مىخورند، در قيامت چون كسانى از قبر برمىخيزند كه به افسون شيطان ديوانه شده باشند. و اين به كيفر آن است كه گفتند: ربا نيز چون معامله است. در حالى كه خدا معامله را حلال و ربا را حرام كرده است. هر كس كه موعظۀ خدا به او رسيد و از رباخوارى باز ايستاد، خدا از گناهان پيشين او درگذرد و كارش به خدا واگذار مىشود. و آنان كه بدان كار بازگردند، اهل جهنّمند و جاودانه در آن خواهند بود
و هر گاه چنين نكنيد، پس جنگ با خدا و رسول او را اعلام كنيد. و اگر توبه كنيد، اصل سرمايه از آن شماست. در اين حال نه ستم كردهايد و نه تن به ستم دادهايد
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، چون وامى تا مدتى معيّن به يكديگر دهيد، آن را بنويسيد. و بايد در بين شما كاتبى باشد كه آن را به درستى بنويسد. و كاتب نبايد كه در نوشتن از آنچه خدا به او آموخته است سرپيچى كند. و مديون بايد كه بر كاتب املاء كند و از اللّٰه، پروردگار خود بترسد و از آن هيچ نكاهد. اگر مديون سفيه يا صغير بود يا خود املاء كردن نمىتوانست، ولىّ او از روى عدالت املاء كند. و دو شاهد مرد به شهادت گيريد. اگر دو مرد نبود، يك مرد و دو زن كه به آنها رضايت دهيد شهادت بدهند، تا اگر يكى فراموش كرد ديگرى به يادش بياورد. و شاهدان چون به شهادت دعوت شوند، نبايد كه از شهادت خوددارى كنند. و از نوشتن مدّت دين خود، چه كوچك و چه بزرگ، ملول مشويد. اين روش در نزد خدا عادلانهتر است، و شهادت را استواردارندهتر و شك و ترديد را زايلكنندهتر. و هر گاه معاملۀ نقدى باشد اگر براى آن سندى ننويسيد مرتكب گناهى نشدهايد. و چون معاملهاى كنيد، شاهدى گيريد. و نبايد به كاتب و شاهد زيانى برسد، كه اگر چنين كنيد نافرمانى كردهايد. از خداى بترسيد. خدا شما را تعليم مى دهد و او بر هر چيزى آگاه است
هر گاه در سفر بوديد و كاتبى نيافتيد، بايد چيزى به گرو گرفته شود، و اگر كسى از شما ديگرى را امين دانست، آن كس كه امين دانسته شده امانت را بازدهد و بايد از اللّٰه، پروردگارش، بترسد. و شهادت را كتمان مكنيد. هر كس كه شهادت را كتمان كند، به دل گناهكار است و خدا از كارى كه مىكنيد آگاه است
از آن خداست هر چه در آسمانها و زمين است. آنچه را كه در دل داريد خواه آشكارش سازيد يا پوشيدهاش داريد، خدا شما را بدان بازخواست خواهد كرد. پس هر كه را كه بخواهد مىآمرزد و هر كه را بخواهد عذاب مىكند. و خدا بر هر كارى تواناست
پيامبر، خود به آنچه از جانب پروردگارش به او نازل شده ايمان دارد. و همۀ مؤمنان، به خدا و فرشتگانش و كتابهايش و پيامبرانش ايمان دارند. ميان هيچ يك از پيامبرانش فرقى نمىنهيم. گفتند: شنيديم و اطاعت كرديم، اى پروردگار ما، آمرزش تو را خواستاريم كه سرانجام همه به سوى توست
خدا هيچ كس را جز به اندازۀ طاقتش مكلّف نمىكند. نيكيهاى هر كس از آن خود اوست و بديهايش از آن خود اوست. اى پروردگار ما، اگر فراموش كردهايم يا خطايى كردهايم، ما را بازخواست مكن. اى پروردگار ما، آن گونه كه بر امّتهاى پيش از ما تكليف گران نهادى، تكليف گران بر ما منه و آنچه را كه طاقت آن نداريم، بر ما تكليف مكن. گناه ما ببخش و ما را بيامرز و بر ما رحمت آور. تو مولاى ما هستى. پس ما را بر گروه كافران پيروز گردان