كه او را در صندوقى بيفكن، صندوق را به دريا افكن، تا دريا به ساحلش اندازد و يكى از دشمنان من و دشمنان او صندوق را برگيرد. محبت خويش بر تو ارزانى داشتم تا زير نظر من پرورش يابى
آن گاه كه خواهرت مىرفت و مىگفت: مىخواهيد شما را به كسى كه نگهداريش كند راه بنمايم؟ ما تو را نزد مادرت باز گردانيديم تا چشمانش روشن گردد و غم نخورد. و تو يكى را بكشتى و ما از غم آزادت كرديم و بارها تو را بيازموديم. و سالى چند ميان مردم مدين زيستى. و اكنون، اى موسى، در آن هنگام كه مقدّر كرده بوديم آمدهاى
پس نزد او رويد و گوييد: ما رسولان پروردگار توايم. بنى اسرائيل را با ما بفرست و آزارشان مده. ما نشانهاى از پروردگارت برايت آوردهايم. و سلام بر آن كس كه از پى هدايت قدم نهد
فرعون گفت: آيا پيش از آنكه شما را رخصت دهم به او ايمان آورديد؟ او بزرگ شماست كه به شما جادوگرى آموخته است. دستها و پاهاتان را از چپ و راست مىبرم و بر تنۀ درخت خرما به دارتان مىآويزم. تا بدانيد كه عذاب كدام يك از ما سختتر و پايندهتر است
گفتند: سوگند به آن كه ما را آفريده است كه تو را بر آن نشانههاى روشن كه ديدهايم ترجيح نمىدهيم؛ به هر چه خواهى حكم كن، كه رواج حكم تو در زندگى اين جهانى است
موسى خشمگين و پُر اندوه نزد قومش بازگشت و گفت: اى قوم من، آيا پروردگارتان شما را وعدههاى نيكو نداده بود؟ آيا درنگ من به درازا كشيد يا خواستيد كه خشم پروردگارتان به شما فرود آيد كه وعدۀ مرا خلاف كرديد؟
گفت: برو، در زندگى اين دنيا چنان شوى كه پيوسته بگويى: «به من نزديك مشو.» و نيز تو را وعدهاى است كه از آن رها نشوى و اينك به خدايت كه پيوسته عبادتش مىكردى بنگر كه مىسوزانيمش و به دريايش مىافشانيم
اگر پيش از آمدن پيامبرى عذابشان مىكرديم، مىگفتند: اى پروردگار ما، چرا رسولى بر ما نفرستادى تا پيش از آنكه به خوارى و رسوايى افتيم، از آيات تو پيروى كنيم؟