و به مادر موسى وحى كرديم كه: شيرش بده و اگر بر او بيمناك شدى به دريايش بينداز و مترس و غمگين مشو، او را به تو باز مىگردانيم و در شمار پيامبرانش مىآوريم
پستان همۀ دايگان را از پيش بر او حرام كرده بوديم. آن زن گفت: آيا مىخواهيد شما را به خانوادهاى راهنمايى كنم كه او را برايتان نگه دارند و نيكخواهش باشند؟
بىخبر از مردم شهر به شهر داخل شد. دو تن را ديد كه با هم نزاع مىكنند. اين يك از پيروانش بود و آن يك از دشمنانش. آن كه از پيروانش بود بر ضد آن ديگر كه از دشمنانش بود از او يارى خواست. موسى مشتى بر او نواخت و او را كشت. گفت: اين كار شيطان بود. او به آشكارا دشمنى گمراهكننده است
چون خواست مردى را كه دشمن هر دو آنها بود بزند، گفت: اى موسى، آيا مىخواهى هم چنان كه ديروز يكى را كشتى مرا نيز بكشى؟ تو مىخواهى كه در اين سرزمين جبارى باشى و نمىخواهى كه از مصلحان باشى
چون به آب مدين رسيد، گروهى از مردم را ديد كه چارپايان خود را آب مىدهند و پشت سرشان دو زن را ديد كه گوسفندان خود را باز مىرانند. گفت: شما چه مىكنيد؟ گفتند: ما آب نمىدهيم تا آن گاه كه چوپانان باز گردند، كه پدر ما پيرى بزرگوار است
يكى از آن دو زن كه به آزرم راه مىرفت نزد او آمد و گفت: پدرم تو را مىخواند تا مزد آبدادنت را بدهد. چون نزد او آمد و سرگذشت خويش بگفت، گفت: مترس، كه تو از مردم ستمكاره نجات يافتهاى
گفت: مىخواهم يكى از اين دو دخترم را زن تو كنم به شرط آنكه هشت سال مزدور من باشى. و اگر ده سال را تمام كنى، خود خدمتى است و من نمىخواهم كه تو را به مشقت افكنم. ان شاء اللّٰه مرا از صالحان خواهى يافت
چون موسى مدت را به سر آورد و با زنش روان شد، از سوى طور آتشى ديد. به كسان خود گفت: درنگ كنيد. آتشى ديدم. شايد از آن خبرى يا پاره آتشى بياورم تا گرم شويد
دست خود در گريبان ببر تا بيرون آيد سفيد بىهيچ آسيبى. و تا از وحشت بيارامى دست خود در بغل كن. اين دو از جانب پروردگارت حجتهاى تو براى فرعون و مهتران اوست، كه آنان مردمى نافرمانند
گفت: تو را به برادرت قويدست خواهيم كرد و برايتان حجتى قرار مى دهيم. به سبب نشانههايى كه شما را دادهايم، به شما دست نخواهند يافت. شما و پيروانتان پيروز خواهيد بود
ولى ما از آن پس نسلهايى را بيافريديم كه عمرشان به درازا كشيد. و تو در ميان مردم مدين مقيم نبودى كه آيات ما را بر آنها بخوانى. ولى ما بوديم كه پيامبرانى مىفرستاديم
تو در كنار طور نبودى آن گاه كه موسى را ندا در داديم. ولى اين رحمتى است از جانب پروردگارت تا مردمى را كه پيش از تو بيمدهندهاى نداشتند، بيم دهى. باشد كه پندپذير شوند
تا چون به سبب اعمالى كه مرتكب شدهاند مصيبتى به آنها رسد نگويند: اى پروردگار ما، چرا پيامبرى بر ما نفرستادى تا از آيات تو پيروى كنيم و از مؤمنان باشيم؟
چون پيامبر راستگوى از جانب ما بر آنان مبعوث شد، گفتند: چرا آنچه به موسى داده شده به او داده نشده؟ آيا اينان پيش از اين به آنچه به موسى داده شده بود كافر نشده بودند؟ و گفتند كه اين هر دو، دو جادوست همانند هم و ما به هيچ يك ايمان نمىآوريم
پس اگر اجابتت نكردند، بدان كه از پى هواى نفس خويش مىروند و كيست گمراهتر از آن كس كه بىآنكه راهنمايى از خدا خواهد، از پى هواى نفس خويش رود؟ زيرا خدا مردم ستمكاره را هدايت نمىكند
گفتند: اگر از كيش تو پيروى كنيم، ما را از سرزمينمان بر مىكنند. آيا آنها را در حرمى امن جاى ندادهايم كه همه گونه ثمرات در آن فراهم مىشود، و اين رزقى است از جانب ما؟ ولى بيشترينشان نمىدانند
چه بسا مردم قريهاى را هلاك ساختيم كه از زندگى خويش دچار سرمستى شده بودند و اين خانههاى آنهاست كه بعد از آنها، جز اندك زمانى كس در آنها سكنى نگرفت و ما وارث آنان بوديم
پروردگار تو مردم قريهها را هلاك نكرد تا آن گاه كه از خودشان پيامبرى بر آنها مبعوث داشت و او آيات ما را بر آنها بخواند. و ما قريهها را نابود نكردهايم مگر آنكه مردمش ستمكار بودهاند
آيا آن كس كه او را وعدههاى نيك دادهايم و آن وعدهها را خواهد ديد، همانند كسى است كه او را از متاع اين جهانى برخوردار كردهايم و در روز قيامت هم به بازخواستش فرا مىخوانيم؟
آنان كه حكم دربارهشان محقق شده مىگويند: اى پروردگار ما، اينان كسانى هستند كه ما گمراهشان كرديم. از آن رو گمراهشان كرديم كه خود گمراه بوديم. از آنها بيزارى مىجوييم و به تو مىگرويم. اينان ما را نمىپرستيدهاند
قارون از قوم موسى بود كه بر آنها افزونى جست. و به او چنان گنجهايى داديم كه حمل كليدهايش بر گروهى از مردم نيرومند دشوار مىنمود. آن گاه كه قومش به او گفتند: سرمست مباش، زيرا خدا سرمستان را دوست ندارد
در آنچه خدايت ارزانى داشته، سراى آخرت را بجوى و بهرۀ خويش را از دنيا فراموش مكن. و هم چنان كه خدا به تو نيكى كرده نيكى كن و در زمين از پى فساد مرو كه خدا فسادكنندگان را دوست ندارد
گفت: آنچه به من داده شده، در خور دانش من بوده است. آيا ندانسته است كه خدا پيش از او نسلهايى را هلاك كرده كه قوتشان از او افزونتر و شمارشان بيشتر بوده است؟ و اين مجرمان را از گناهشان نمىپرسند
آراسته به زيورهاى خود به ميان مردمش آمد. آنان كه خواستار زندگى دنيوى بودند گفتند: اى كاش آنچه به قارون داده شده ما را نيز مىبود، كه او سخت برخوردار است
روز ديگر آن كسان كه ديروز آرزو مىكردند كه به جاى او مىبودند، مىگفتند: شگفتا كه خدا روزى هر كس را كه خواهد فراوان كند يا تنگ سازد. اگر خدا به ما نيز نعمت فراوان داده بود، ما را نيز در زمين فرو مىبرد. نمىبينى كه كافران رستگار نمىشوند؟
آن كس كه قرآن را بر تو فرض كرده است تو را به وعدهگاهت باز مىگرداند. بگو: پروردگار من بهتر مىداند كه چه كسى بر راه راست است و چه كسى در گمراهى آشكار است