بگو: از آنهايى كه جُز اللّٰه به خدايى مىخوانيد خبر دهيد. به من نشان دهيد كه از اين زمين چه چيز را آفريدهاند؟ يا در خلقت آسمانها شركت داشتهاند؟ اگر راست مىگوييد، براى من كتابى كه پيش از اين قرآن آمده باشد يا اگر دانشى از پيشينيان مانده است، بياوريد
يا مىگويند: اين كتاب، دروغى است كه خود بافته است. بگو: اگر من آن را چون دروغى به هم بافته باشم، شما نمىتوانيد خشم خدا را از من بازداريد. خدا از آن طعنها كه بدان مىزنيد آگاهتر است. و شهادت او ميان من و شما كافى است. و اوست آمرزندۀ مهربان
بگو: من از ميان ديگر پيامبران بدعتى تازه نيستم و نمىدانم كه بر من، يا بر شما چه خواهد رفت. من از چيزى جز آنچه به من وحى مىشود، پيروى نمىكنم و من جز بيمدهندهاى آشكار نيستم
بگو: چه مىكنيد اگر قرآن از جانب خدا باشد و شما بدان ايمان نياوريد؟ يكى از بنى اسرائيل بدان شهادت داد و ايمان آورد. ولى شما گردنكشى مىكنيد. خدا مردم ستمكار را هدايت نمىكند
آدمى را به نيكى كردن با پدر و مادر خود سفارش كرديم. مادرش بار او را به دشوارى برداشت و به دشوارى بر زمين نهاد. و مدت حمل تا از شير بازگرفتنش سى ماه است تا چون به سن جوانى رسد و به چهل سالگى درآيد، گويد: اى پروردگار من، به من بياموز تا شكر نعمتى كه بر من و بر پدر و مادرم ارزانى داشتهاى به جاى آرم. كارى شايسته بكنم كه تو از آن خشنود شوى و فرزندان مرا به صلاح آور. من به تو بازگشتم و از تسليمشدگانم
و آن كه به پدر و مادرش گفت: اف بر شما، آيا به من وعده مىدهيد كه از گورم برخيزانند و حال آنكه مردمى پيش از من بودهاند كه برنخاستهاند؟ و آن دو به درگاه خدا استغاثه مىكنند و گويند: واى بر تو ايمان بياور كه وعدۀ خدا حق است. مىگويد: اينها چيزى جز همان افسانۀ پيشينيان نيست
و روزى كه كافران را بر آتش عرضه كنند: در زندگى دنيوى از چيزهاى پاكيزه و خوش بهرهمند شديد، امروز به عذاب خوارى پاداشتان مىدهند. و اين بدان سبب است كه در زمين بى هيچ حقى گردنكشى مىكرديد و عصيانگرى پيش گرفته بوديد
برادر قوم عاد را به ياد بياور كه چون قوم خود را در احقاف بيم داد - و پيش از او پيامبرانى بودند و رفتند و پس از او پيامبرانى آمدند - كه جز خداى يكتا را نپرستيد كه من از عذاب روزى بزرگ بر شما بيمناكم
چون ابرى ديدند كه از جانب رودخانههاشان مىآيد، گفتند: اين ابرى بارانزاست. نه، اين همان چيزى است كه آن را به شتاب مىطلبيديد. باد است و در آن باد عذابى دردآور
به آنها چنان مكانتى داده بوديم كه به شما ندادهايم. برايشان گوش و چشم و دل قرار داديم. ولى گوش و چشم و دلشان به حالشان هيچ سود نكرد، زيرا آيات خدا را انكار مىكردند تا آنچه به مسخرهاش مىگرفتند آنها را فروگرفت
و گروهى از جن را نزد تو روانه كرديم تا قرآن را بشنوند. چون به حضرتش رسيدند گفتند: گوش فرادهيد. چون به پايان آمد، همانند بيمدهندگانى نزد قوم خود بازگشتند
پس پايدارى كن، هم چنان كه پيامبران اُولو العزم پايدارى كرده بودند. و در عقوبتشان شتاب مكن. آن روز كه آن وعدهاى را كه به آنها داده شده بنگرند، پندارند كه جز به قدر ساعتى از روز در گور درنگ نكردهاند. اين تبليغ رسالت است. آيا جز نافرمانان به هلاكت مىرسند؟